بسم الله الرحمن الرحیم
هدف از ایجاد این وبلاگ کار فرهنگی در فضای مجازی است.
حضرت آقا می فرمایند:فرهنگ چیزیست که حاضرم جانم را فدایش کنم.و این اهمیت کار فرهنگی را می رساند.
انشاالله که موفق بشیم.
شهید گمنام
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
نام ونام خانوادگی :محمدرضا شفیعی مدت زمان بودن بدن زیر خاک وبرگشت به وطن : 16سال بعد از تبادل اسرا، حالا نوبت جنازهها بود. قرار شد حتی استخوانهای شهدا را تحویل بدهند. عراقیها رفتند سراغ قبرها. یکی شان هم قبر محمدرضا بود. مشغول شدند و با بیل و کلنگ خاکها را کنار زدند، امابیچاره ها ، بیچاره بودند در کفرشان ، بیچارهتر شدند. محمدرضا صحیح و سالم بود. به فکر چار تکه استخوان بودند و حالا بدن محمدرضا سالم بود. موهایش، پوستش، مژهاش، زخم تنش...، انگار محمدرضا همین چند دقیقه پیش شهید شده عکسها و مدارک را مطابقت کردند اما قبر قبر محمدرضا بود و جناره سالم سالم دشمن به یقین رسید در کفر و جهنم رفتنش. خبر به گوش صدام رسید. دستور داد جنازه را تحویل ندهند. آبرو که نداشت ولی محمدرضا رسواترش میکرد . سه ماه محمدرضا را (به دستور صدام) زیر آفتاب داغ عراق گذاشتند تا شرمندة مولایش موسی بنجعفر(ع) نباشد . هیچ اتفاقی نیفتاد . پودر تجزیه روی بدن و صورت محمدرضا ریختند. نه سوخت و نه پودر شد. فقط کمی تغییر کرد. سفید بود رنگش. سبزه بامزه شد. بدبختی و شقاوت شده بود خوره و به جانشان افتاده بود. صلیب سرخ در جریان بود و ایران هم مدرک داشت. مجبور شدند که محمدرضا را تحویل بدهند؛